معرفی فیلم گزارش فرانسوی - بازیگر یا اجراگر

معرفی فیلم گزارش فرانسوی – بازیگر یا اجراگر

در ستایش اشیا

وز اندرسون در ساخته آخرش به اوج سبک و مدل فیلمسازی خود رسیده است. کارگردان صاحب سبکی که از باتل راکت تا دارجیلینگ لیمیتد تا برسد به هتل بزرگ بوداپست فیلم به فیلم سبک خود را اعتلا بخشیده است. کارگردانی که با فیلم گزارش فرانسوی خود چه در نحوه روایت و فرم فیلم، امیدبخش و نویددهنده در هالیوود صنعتی و کلیشه‌ای ساز نشان داده است. وز اندرسون اشیا را دوست دارد و کارش مثل یک هنرمند تجسمی چیدمان است. عناصری که اعم از عناصر دیداری، شنیداری مانند کلمات یک زبان کنار هم می‌نشینند تا معنا تولید کنند‌.
در فرمی که اشیا را ستایش می‌کند و به دریافت متفاوت و متنوع هر تماشاگر احترام قائل است پس تمام سعی خود را می‌کند در سینما فرمی که ذاتا دیکتاتور است دموکراسی بیرون بکشد‌. در چنین موقعی بازیگر اهمیت بیشتری نسبت به موسیقی و موسیقی نسبت میز یا صندلی ندارد. سلسله مراتبی وجود ندارد همه چیز در عرض هم قرار دارد. پس در این مواقع بازیگر در دستان کارگردان چون عروسک است.
ادوارد گوردن کریگ کارگردان تاثیرگذار و جریان ساز تئاتر رویای تئاتری را داشت که بازیگر، عروسکی در دستان کارگردان باشد. در کتاب تئاتر تجربی نوشته جیمز روز_اونز مطلبی در همین مورد وجود دارد که این است: 《پس از دیدن استفاده از عروسک توسط یسنر (Jessner) کارگردان آلمانی بود که کریگ به فکر کنار گذاشتن بازیگر افتاد و چیزی را جانشین آن کرد که خود فوق عروسک می‌خواندش.》این آموزه‌ها و رویا پردازی‌ها در تئاتر پست مدرن شکوفا شد و در تئاتر‌های رابرت ویلسون اجراگر نمود کاملی دارد.
می‌دانیم که سبک‌های بازیگری و برخورد با بازیگر از تئاتر آغاز شد. با اینکه استانیسلاوسکی و به تبع آن مدرسه متداکتیگ لی استراسبرگ بیشتر برای سینما مقبول بود. تئاتر با توجه به آموزه‌های استاد روسی در بازیگری راه‌های دیگری پیش گرفت. اما سینما با سینماگرانی چون وز اندرسون نیم نگاهی به بازیگر_شی دارد. او با استاپ موشن‌هایش که علاقه وافری به آن دارد انگار نوع برخوردش با بازیگر زنده را در این سبک می‌جوید. ایست. چرخش. نگاه به بالا‌. ایست. قدم. ایست. نگاه به پایین. همه چیز برنامه ریزی شده و مهندسی شده است مثل یک استاد عروسک‌گردان.
حتی در این فیلم او انتخاب‌های جالبی در چیدمان دارد. او کریستوفر والتز را کمتر از دو دقیقه در فیلم دارد و ادوارد نورتون را در چند نما کوتاه. و بازیگران بزرگ و درخشان دیگری که لحظاتی کوتاه در فیلم حضور دارند. اما وس اندرسون هنگامی که به کریستوفر والتز دو دقیقه بازی می‌دهد این یعنی همانقدر او مهم است که دل تورو‌. این باز تاکید بر همان اهمیت یکسان عناصر دارد. چیزی که کم است و کم به چشم می‌آید نه اینکه اهمیت کمتری دارد. غذا مهم است، همانقدر که کودک ربایی در همان اپیزود اهمیت دارد. طبیعتا در این فیلم بازی‌ها یکدست و به اندازه است. دل تورو در نقشش فوق العاده می‌درخشد. در چهارچوب‌های تعریف شده سینمای اندرسون او با شیطنت و هوشی کودکانه در بین قوانین می‌چرخد و می‌رقصد.
در کل اندرسون چیزی که از بازیگر می‌خواهد شاید چیز متفاوتی به نظر آید. بازیگر شاید در کارهای او خود را در تنگنا حس کند. شاید سوال پیش‌ آید که بازیگر چگونه باید استقلال خود را حفظ کند. جواب ساده‌ است. بازیگر در دموکرات‌ترین حالت ارتباط با کارگردان در سینما باز با توجه به انتخاب‌های کارگردان قدم برمیدارد و بین قوانین او عمل خلاقه انجام می‌دهد. بازیگری کنترل است و علاقه اندرسون قطعا بازیگری است که خود را در خدمت دیگر عناصر ببیند. اگر بازیگر دیده شود چه کسی از حق اشیا دفاع کند؟
جانی اولسینسکی منتقد سایت نیویورک پست به شدت از بازی‌ها انتقاد می‌کند و می‌گوید: 《 او دوباره به مجسمه‌های یخی سنگین روی صفحه نمایش برمی‌گردد… هیچکس از بازیگران اجرای به یادماندنی ندارد…بازیگران مطرح زیادی در فیلم بسیار کم حضورند… زمان آن فرا رسیده است که او شروع به از بین بردن گروه خود کند. دیگر هیچ بازی واقعی در فیلم های او وجود ندارد.》دقیقا این چیزی که منتقد می‌گوید این نوشتار را تایید می‌کند. چیزی که او ضعف در بازی‌ها می‌بیند، نقطه قوت فیلم است. مجسمه‌های یخی سنگین تعبیری است که او به کار می‌برد. دقیقا این‌ها بدن‌هایی هستند که مانند یک عروسک خیمه شب بازی افتاده‌اند و اگر قرار بر تکان خوردن دستشان است دستشان تکان می‌خورد. اصلاح می‌کنم مجسمه‌های خنثی با بیشترین انعطاف در دستان کارگردان‌.
هیچکس از بازیگران اجرای به یادماندنی ندارد. جمله‌ای که آقای اولسینسکی می‌نویسد. دقیقا. چون همانطور که بازی عروسک آقای فاکس در فیلم آقای فاکس شگفت انگیز می‌تواند بازی به یادماندنی‌ای باشد اینجا نیز بازیگران به یادماندنی‌اند. قرار نیست بازی در این سبک به یادبماند‌‌. قرار است فیلم در مجموع عناصر خود، در کنار هم به یادماندنی باشد. بخش بعدی نقل و قولی که از این منتقد آمد نیز در نوشته بالا به آن پاسخ داده شد. و من می‌خواهم با آقای اولسینسکی هم‌نوا بشوم و بگویم بازی بازیگران فیلم واقعی یا رئالیستی نیست و چه خوب و چه درخشان که اینگونه نیست چون نمی‌تواند واقعی باشد.
همین الان می توانید به اپل تی وی مراجعه کنید.
معرفی سریال خانه کاغذی (Money Heist) - بخش چهارم
نوشته قبلی

معرفی سریال خانه کاغذی (Money Heist) – بخش چهارم

نوشته بعدی

معرفی فیلم مادران موازی – گورها و گهواره ها

معرفی فیلم مادران موازی - گورها و گهواره ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده + پانزده =

سبد خرید
ورود به حساب کاربری

یا

حساب کاربری ندارید؟

ثبت نام کنید